معرفی کتاب
محمدرضا شفیعی کدکنی نامی آشنا و چهرهای معتقد در دانش و هنر ایران معاصر است. در نیشابور به دنیا آمده است. در شهرها و کشورهای فراوانی زیسته، اما همچنان پایبند نیشابور است. وطنگرایی صرف ایشان وانگهی داشتن ایدههای جهانوطنی، انگیزهای شده است برای نویسنده برای خوانش اشعار شفیعی کدکنی.
شفیعی کدکنی، دلباخته زادگاه و ستایشگر خراسان بزرگ است و کوچکترین و ناچیزترین بهانه سبب میشود تا او در قالب استعاره، تشبیه، مجاز و کنایه و فرمالیسمی درهمتنیده شده، جامۀ گرانقیمت و منحصربهفردی بر تن خراسان بپوشاند و از ناز و کرشمههایش روایت کند. از طرف دیگر شفیعی کدکنی خشم و نفرت از مغول و تاتار را نیز با خود حمل میکند و چاووشیخوان قبیله ایران است. خود را مسئول ایران میپندارد و همواره در رثای ایران و گامهای زشت و پلشت مغول ناله سر میدهد. خراسانستایی، مغولستیزی و فرمالیسم سه مؤلفه یا سه موضوع همگون یا ناهمگون شعر اوست. ترکیب این سه مفهوم در کنار خردگرایی و سوگواریهای تاریخی، هنگامههای نو و منحصر به فردی خلق کرده است. رویکرد این کتاب گذری بر متن و محتوای سه دیدگاه اصلی شفیعی کدکنی است.
سؤال اصلی برای مطالعۀ جدید در اشعار شفیعی کدکنی، توجه به واژه، مفهوم یا گسترهای به نام تاتار و چنگیز و تاتار است که گاهی این توجهها افراطگرایانه است. چرا تاتار در ایران قرن بیستویکم در ذهن شاعر، اهمیت فراوانی دارد؟ و چرا کوچههای نیشابور هنوز تحمل سم اسبان مغولان را ندارد؟ و چرا شاعر هراس دارد شاید کودکان سرزمین ایران با لهجۀ تاتار، نوروز باستانی را تبریک بگویند. مسائلی از این قبیل، هستۀ مرکزی تألیف این کتاب بوده است؛ اما نویسنده با نگاهی دیگر اشعار شفیعی کدکنی را خوانده و با انبوهی از احساسات، واکنشها، نقدها، آرزوها و راهکارهای سیاسی ـ اجتماعی ـ هنری رودررو شده است. در واقع شاعر جهانوطنی را بر اساس نیشابور و کوچهپسکوچههای خراسان کهن پایهگذاری کرده و سعی دارد از حریم و چارچوب آن دفاع کند.
در جهانوطنی که شفیعی کدکنی معمار آن است، گاه همانند سیاستمداران جهان، ردای سخنرانی به دوش میاندازد و ضمن برشمردن مشکلات یا بدبختیهای پیشین، از گشایشهای پیش رو نیز حرف میزند و برخی مواقع همانند جامعهشناس تیزبین، به قول مولوی «میتراشد» و «میخراشد». گاه همانند فیلسوفان عقلگرا به ریشهیابی حوادث میپردازد و سهم عقل و خرد آنان را در این میان بررسی میکند و گاه مثل شاعری نازکخیال رخ مینماید و تمام فرضیههای جامعهشناسی، اقتصاد، تاریخ، سیاست و جغرافیا را درهم میپیچد و ایماژهای منحصربهفردی میآفریند.
افزون بر این موارد، گاهی شاعر با «زمان»، «تاریخ»، «روزوشب» و علت تکرار روزوشب و نقد زمان نیز سروکار دارد. در ضمن نگاههای شاعرانۀ خود، به دل ادیان، کنه اعتقادات فیلسوفان کهن و معاصر، شورشیان معاصر و انقلابهای بلشویکی (مانند چگوارا) و مبارزان وطنی (دهخدا، جهانگیر شیرازی و …) نیز به سراغ نظریۀ دانشمندان و کسانی میرود که دربارۀ زمان و علت وجود آن بحث میکنند. شفیعی کدکنی سعی دارد با پیشکشیدن مسائل عادی و روزمره از دیدگاه یک انسان عادی، این نظریهها را مطرح کند. در مواردی نقد میکند، پاسخ میدهد، رد میکند؛ در برخی موارد نیز بدون اینکه نظریه یا پاسخی طرح کند، رهایش میکند و با ایجاد کدها و نشانههای درونمتنی خواننده را وادار به پاسخگویی میکند.
اشعار شفیعی کدکنی چونان تمام آثار ادبی ایشان، ظاهراً خموشانه سر در گریبان دارند و بیادعا گوشهای نظاره میکنند؛ اما تلنگر یا بررسی کوچکی پرده از صورت این عروسان سرتاپا عشق، زیبایی، زندگی، معنی و قدرت برمیدارد و برای تفسیر یا بازخوانیشان «هل من مبارز» میطلبد.
این کتاب در اصل دو برش یا دو قسمت اصلی دارد. قسمت اول، بررسی مکتب فرمالیست است. اینکه شاعر چه نظری دربارۀ فرمالیسم دارد و تا چه میزان از این مکتب و نقد ادبی معاصر در شعر خود بهره برده است. آیا میتوان شعر شفیعی کدکنی را فرمالیستی دانست یا نه؟ او رئالیست است و فرم و کنار گوشۀ آن، به حالت طبیعی در اشعار او وجود دارد. بخش دوم که در واقع عمدۀ کتاب را شامل میشود، نوع و روش برخورد شاعر با تاریخ، جامعه و مباحثی است که ریشه در گذشته دارد و دامنۀ آن به امروزه نیز کشیده شده، یا شاعر با ترفندهای هنری آنها را در جامعۀ امروزی مطرح کرده است. فرمالیسم در این بخش نیز کارکرد خاصی دارد. در بررسی اشعار تارخی ـ تمدنی، گاه فرمالیسم و ویژگی آن، بار اصلی مسئولیت و ایماژسازی را به دوش کشیده و تصویرهای بدیع و بآیین ساخته است.
فهرست مطالب کتاب:
پیشگفتار
مقدمه
فصل 1: بحثی دربارۀ مکتب ادبی فرمالیسم و ارتباط آن با شعر شفیعی کدکنی
فصل 2: خراسان و مغول
فصل 3: تحلیل تاریخ
سخن پایانی
کتابنامه